جشنواره ملی داستان سیرجان؛ سالم و مستقل
مصاحبه با فرهاد حسنزاده، جعفر توزندهجانی، احمد اکبرپور و بیتا ترابی از داوران دومین جشنواره ملی داستان کودک و نوجوان سیرجان
گروه ادبی
مراسم اختتامیه دومین جشنواره ملی داستان کودک و نوجوان سیرجان در شرایط رنگ نارنجی کرونای این شهر، در تهران برگزار شد تا داوران و مهمانان در خیابان آزادی روی سن سالن آمفیتئاتر دانشگاه سوره با چهرهی برگزیدگان این جشنواره آشنا شوند.
قبل از اسامی برگزیدگان و آمار جشنواره، مصاحبه با چند تن از داوران نهایی دومین جشنواره داستان کودک و نوجوان سیرجان پیرامون این جشنواره و موقعیت جهانی ادبیات کودک و نوجوان ایران در آستانهی قرن جدید شمسی را میخوانیم.
چقدر و چگونه جشنواره داستان کودک و نوجوان سیرجان یا تداوم آن میتواند نقش خود را در وضعیت ادبیات کودک و نوجوان کشور بازی کند؟
فرهاد حسنزاده: هر جشنوارهای با توجه به ظرفیت و جایگاهی که دارد میتواند نقشی هرچند کوچک بازی کند. جشنوارهها به ادبیات شور و انرژی میبخشند و فضا را از سردی و خمودگی بیرون میکشند. البته اگر شرکتکنندگان چندان در قید مقام و رتبه نباشند و به عنوان یک تجربه به آن بنگرند.
جشنوارهها میتوانند به نویسندگان جوان نشان دهند که اثرشان چه جایگاهی دارد و مسیر حرکت را به او نشان بدهند. همچنین میتواند به نویسندگان انرژی و انگیزه حرکت بدهد. من خودم در جوانی پس از مدتها کمکاری، به خاطر جشنوارهای که وزارت پست و مخابرات برگزار کرده بود انگیزههای نوشتنم گل کرد. هیچ مقامی نیاوردم ولی چه مقامی از این بالاتر که روح نوشتن را در من زنده کرد و به شکل جدیتری دست به قلم بردم. متاسفانه در کشورمان شاهد افول جشنوارهها هستیم و از این که میبینم این جشنواره چنین شوری در میان نویسندگان به پا کرده خوشحالم. به نظرم جشنواره سیرجان یکی از جشنوارههای سالم و بیحاشیه است که میتواند در دراز مدت بر کیفیت آثار ادبی تأثیر شگرفی بگذارد.
احمد اکبرپور: جشنواره سیرجان خیلی خیلی اتفاق خوبی بوده و کار بزرگی کرده است. ولی برای تداوم آن همکاری و هماهنگی با نهادهای دیگر هم مهم است و اینکه تعامل بیشتری میتواند شکل بگیرد مثلا با نهادهایی مثل جایزه لاکپشت پرنده یا شورای کتاب کودک یا کانون پرورش فکری و انجمن نویسندگان؛ آنها هم تعامل بیشتری داشته باشند تا ما بتوانیم به طوره گستردهتری از سراسر ایران آثار بیشتری داشته باشیم چه داستان منتشر نشده و چه رمان چاپ شده.
در مورد پروژه رمان نوجوان در این جشنواره به نظرم گام بزرگی برداشته شده است؛ یعنی که یک رمان نوجوان بتواند دیده بشود و ۴۰ میلیون تومان جایزه نقدی بگیرد که خودش میتواند زمینهساز دیده شدن بیشتر رمان و حتی خرید توسط کتابخانهها بشود. این اتفاق را از دو جهت میتوانیم بزرگ و مهم تلقی کنیم که اولاً فعلاً در میان جایزههای غیردولتی این توجه ویژه به رمان نوجوان را کمتر داریم. قبلا مثلا جایزه پکا رو داشتیم که کنار جایزه بزرگسال به جایزه نوجوان هم جایزه میدادند. و ویژگی قابلتوجه جشنواره داستان کودک و نوجوان سیرجان این است که یک اتفاق مرکززداست. خوب است که از مرکز یک مقدار فاصله بگیریم؛ همهی جوایز در مرکز نباشد تا کنار این جور رویدادهایی امکان تربیت یکسری نویسنده خارج از پایتخت هم فراهم باشد با امکان شرکت گرمانه و رقابت سازندهی نویسندگان مرکز در رویدادی که اتفاقاً از تیم داوری قدرتمندی هم برخوردار بود (با خنده: به جز خودم) و البته داوران اولیهی خوب که اطلاع دارم با حساسیت بسیار بالایی آثار را چندباره بررسی کردهاند…
علاوه بر جایزه نقدی خوبی که در این جایزه به بخش کتاب رمان تعلق گرفت من فکر میکنم میشود و بهتر است که برنامهای تدوین شود تا یک چاپ از کتاب یا حداقل چند صد نسخه از کتاب برگزیده خریده شود که باعث حرکت کتاب هم بشود و کتاب برگزیده به چاپ بعدی برسد و با سرعت بیشتری توزیع بشود، این میتواند اتفاق خوبی باشد.
در کنار این موضوعات – همانگونه که اطلاع دارم قبل از کرونا بهترین اساتید از سراسر کشور به سیرجان دعوت میشدند – برگزاری جلسات و ورکشاپهای حاشیهای هم برای دورههای آینده (بدون کرونا) مهم باشد.
بیتا ترابی: جشنوارهای مانند جشنواره سیرجان، با همین خط مشی و برنامهای که در پیش گرفته و با حفظ فضای سالم و دور از جنجال خود، میتواند به عنوان جشنوارهای مستقل، شور و انگیزه نویسندهها را در این حوزه برقرار نگه دارد و همچنین راهی برای رو آمدن نویسندههای جدید باز کند. اینها همه خوب است. کلاً جشنواره و جوایز و این مناسبات اتفاقات قشنگی است برای تشویق و دلگرمی و دیده شدن؛ به شرطی که جشنواره سالم و به دور از حواشی و تحمیل هر گونه نگاه و ایدئولوژی خاص برگزار شود، چه در بخش داوری چه در بخش اجرایی و چه در بخش تنظیم آییننامه و خط مشیها. همینهاست که به جشنوارهای اعتبار میبخشد و بیشک دوامش میتواند در بلند مدت، تأثیر خود را بگذارد. جشنوارهی سیرجان، با پتانسیلهایی که دارد، میتواند زمینهای را فراهم کند تا نگاههای بیشتر و جدیتری به ادبیات کودک و نوجوان کشیده شود.
جعفر توزندهجانی: قبل از هر چیز بگویم که برایم خیلی جالب بود که دیدم دوستان سیرجانی که دل در گرو ادبیات دارند، چنین جایزهای را راه انداختهاند. این خودش جای امیدواری دارد که یک مقدار مرکزگریزی شود. آنهم بعدازاین همه جشنوارههای متعددی که در طول این سالیان در تهران برگزار شد و میشود.
نکته بعدی این است کلاً جشنوارهای که به بررسی آثار ادبیات کودکان و نوجوانان میپردازد همیشه خوب بوده است. چون اولا کارهای که چاپشده نیز بررسی میشود دوما به خاطر برگزاری جشنواره و جایزهای که داده میشود ایجاد خبر میکند و بالطبع باعث برانگیختن حس کنجکاوی دیگران میشود تا بروند اثر یا آثار برگزیده را بخرند و بخوانند که خودش کمک به چرخه نشر است.
اما اینکه چه عواملی باعث میشود یک جشنواره تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد به عوامل زیادی بستگی دارد که مهمترینش نگاه دقیق کارشناسانه به آثار است.
عامل بعدی به اطلاعرسانی دقیق مرتبط میشود. اینکه قبل و بعد از فراخوان بهاندازه کافی اطلاعرسانی شود تا ناشران و نویسندگان آثار خود را بفرستند، درباره اهداف جشنواره گفتگو شود بعد خبررسانی شود. نه خبرسازی.
اما عامل اصلی به نظر تداوم یک جشنواره است. اینطوری نباشد که یکی دو سالی خیلی هم خوب ادامه پیدا کند و بعد یکدفعه ناپدید شود که اینیکی به نظرم از همه سختتر است.
نظرتان در مورد بخش جایزه «کتاب» جشنواره کودک و نوجوان سیرجان چیست؟ آیا مبلغ ۴۰ میلیون تومانی جایزه به تنهایی میتواند معیاری برای طرح عنوان یک جایزه بزرگ داستان باشد؟
فرهاد حسنزاده: خب، البته جایزهی نقدی میتواند قدردان زحمتها و تلاشهای نویسندگان باشد و در این شرایط نامناسب اقتصادی به آنها کمک کند که آثار با کیفیت بیشتری خلق کنند. البته جایزه با مبلغ زیاد به تنهایی برای اعتبار یک جایزه کافی نیست. چه بسا نهادی جایزهاش فقط یک لوح سپاس یا تندیسی ارزان باشد اما بردن اسم جایزه به خودی خود مایهی مباهات برگزیدگان شود (مثل جایزه اندرسن). تلفیق این دو هم عالی است. یعنی هم اعتبار معنوی و هم اعتبار مادی. به شرط آنکه استمرار داشته باشد و پشتیبانی بشود. چیزی که در این سرزمین به آن احتیاج است حمایت صنعت از فرهنگ است. امیدوارم این حمایت مثل آتش در عرصههای دیگر سرایت کند و شاهد جشنوارهّهای بیشتر و مستمر باشیم.
احمد اکبرپور: عنوان جایزه بزرگ را بگذاریم خود جشنواره و مخاطب مشخص کند ولی به هر حال از طرفی هم حداقل تا جایی که من اطلاع دارم در ایران مبلغی به اندازه جایزه ادبیات کودک و نوجوان سیرجان به یک رمان نوجوان داده نمیشود. در سوابق جایزه کودک و نوجوان چنین مبالغی نداشتیم و اگر بخواهم به طنز بگویم فکر میکنند چون داستان کودک است جایزه آن هم باید مبالغ کودکانه باشد. امیدوارم اتفاقات مالی بهتری در این جشنواره در بخش داستان منتشرنشده و حق داوری هم بیافتد که همه این موارد میتواند کمک کند به رشد جشنواره.
بیتا ترابی: من در بخش داوری «داستان کوتاه» بودم و خیلی از چند و چون بخش «کتاب»، مطلع نیستم و دقیقاً نمیدانم منظورتان از «جایزه بزرگ داستان» چیست؛ ولی میتوانم بگویم اینکه جشنواره نگاهی به رمانهای چاپ شده در هر سال میاندازد و رمانها داوری میشوند، اتفاق خوبی است. فکر هم میکنم جایزهاش در شرایط فعلی، میتواند جایزه بزرگ محسوب شود؛ یعنی تصور میکنم میتواند باعث دلگرمی و خوشحالی برنده این جایزه شود. البته پیشنهادی هم دارم برای سالهای آتی و دورههای بعدی این جشنواره، شاید بد نباشد علاوه بر «رمان برگزیده»، فکری هم به حال رمانهایی که در رتبههای دوم و سوم قرار میگیرند، کرد. البته به شرطی که از «جایزه بزرگ داستان» که به رمان برگزیده تعلق میگیرد، کاسته نشود!
جعفر توزندهجانی: جایزه کتابها همیشه خوب بوده است حالا از طرف هر نهاد یا گروهی باشد. بههرحال همانطور که گفتم باعث ایجاد خبر و برانگیختن حس کنجکاوی اهل کتاب میشود. اگر مبلغش هم زیاد باشد آنهم در این شرایط بد اقتصادی میتواند برای کسی که جایزه را میگیرد خیلی چشمگیر و قابلتوجه باشد اما خیلی وقتها مبلغ جایزه نیست که باعث ارتقای آن جشنواره میشود. الان در کشور ما هستند جشنوارهای که به خاطر پشتوانههایی پشت سر خود دارند جایزه کلانی هم میدهند اما کسی به آن توجه نمیکند اما جوایز دیگری هستند که جایزه زیادی نمیدهند و گاهی حتی از دادن مبلغ جزئی هم عاجز هستند اما نگاه مردم به سمت آنها زیاد است چون در بخش اولی وابستگی جشنواره را میبیند در بخش دوم استقلال آن را. مردم ما همانطور که به استقلال سرزمین خود از بیگانگان حساس هستند به استقلال جشنوارهها هم خیلی دقت میکنند. همین نگاه باعث میشوند با وجود نبود جایزه کلانی در یک جشنواره توجه مردم بیشتر شود و درنتیجه برای خریدن کتابی که برگزیدهشده هجوم بیاورند که خودش باعث میشود با فروش کتاب برای نویسنده جبران کم بودن جایزه بشود.
بههرحال چه نهادیهای دولتی باشد و چه خصوصی بخش زیادی از آن بستگی به قضاوت درست و علمی آثار دارد و هرچه منصفانهتر کتابها ارزیابی شوند توجه مردم هم بیشتر میشود.
ادبیات کودک و نوجوان ایران در شروع قرن جدید چگونه میتواند فصل جدیدی از خود را در ادبیات کودک و نوجوان جهان آغاز یا تثبیت کند؟
فرهاد حسنزاده: قرن و سال و زمان مرزبندیهای ما آدمهاست. زمان به بسیاری از مفاهیم و پدیدهها معنا میبخشد. ادبیات کودک و نوجوان ایران به دوران جوانی خود رسیده و میتواند و باید عرصههای تازه را تجربه کند. زمانی تعداد نویسندگان به اندازه انگشتان یک دست بود و به مرور نویسندگان بیشتر و بیشتر شدند و کتابها متنوعتر. و با این شیبی که من میبینم احساس غرور میکنم. اما نباید فریب اعداد را خورد و باید به کیفیت هم اندیشید. ما برنامهای برای ادبیات کودکمان نداریم. هر کس کار خودش را میکند و شبیه جنگلی خودرو شدهایم. در کنار نگارش و آفرینش باید فضای گفتگو و نقد و پژوهش فراهم باشد. فضای گفتگو و سفر و حضور در مجامع جهانی باید باز باشد. ادبیات بیمخاطب معنا ندارد. آثار نویسندگان باید به راحتی در دسترس مخاطبان باشد. با توجه به رشد برقآسای تکنولوژی و رسانههای تصویری و مجازی کار نویسندگان سختتر است. در کل شاید نتوان مسیر قرن جدید را در عرصه نشر ترسیم کرد و گفت به کجا خواهیم رفت؟ اما من به آینده خوشبین هستم و فکر میکنم ما حرفهای زیادی برای گفتن به جهانیان داریم اما نمیتوانیم این حرفها را در مسیر درست هدایت کنیم. منظورم از ما سیاستگزاران فرهنگی است. برای سیاستگزاران، کودکان و ادبیات و هنرشان باید اولویت اول باشد ولی متاسفانه بچهها آخر صف اولویتها هستند و اصلاً برایشان مهم نیستند. یکی از کارهای سخت ما به صدا در آوردن مدام زنگ خطر است.
احمد اکبرپور: من فکر میکنم که واقعاً خیلی زمینههایش را داریم. چرا؟ به خاطر اینکه ما از سال ۴۱ که شورای کتاب کوک تأسیس شده به هر حال با جهان ارتباط داشتهایم و جالب است که سالی که شورای ادبیات کودک ما عضو IBBY میشود در آسیا فقط ژاپن عضو آن است. چین خیلی بعدتر است. ترکیه بعدتر … خب این از این بابت که ما با معیارهای جهانی آشنا هستیم و عضو هستیم.
در جایزه هانس کریستین اندرسن سالها ما داور داشتیم از زنده یاد توران میرهادی بگیر – که چند دوره داور بودهاند – تا از اعضای شورای کتاب کودک خانم دکتر انصاری (فکر میکنم) تا پریناز نیری، سحر ترهنده و ظهره قاینی که حتی ریاست هیات ژوری اندرسن را به عهده هم داشتهاند.
این است که ما شرایط مساعدتری داریم که کارهایمان دیده بشود و نقطه قوتمان هم اینکه نویسندههای خوبی الان داریم و بعد اینکه در این ده بیست سال اخیر تصویرگرهای ما خوب درخشیدهاند. واقعا شاید بعد از فیلم ما که توسط کسانی مثل کیارستمی در جهان دیده شد شاید بعد از آن ما بیشترین جوایز جهانی را در تصویرگری بردهایم. فقط فکر میکنم اگر تعامل ما (نویسندهها و تصویرگرها) بیشتر بشود یعنی نویسندهها بیشتر گپ بزنند و تصویرگرهای محترم هم فکر نکنند چون کارشان تخصصی است و نویسنده نباید خیلی دخالت کند – با تاکید میگویم تعامل داشته باشیم – بحث دخالت در کار نیست. تعامل بیشتر میتواند کارهای ادبیات ایران را به یک مرز جهانی برساند با تعامل این دو قشر. همکاری ناشرها هم از این بابت که چاپ کتابها نفیس باشد مهم است در این قضیه از این بابت که در فستیوالهای بینالمللی که ما شرکت میکنیم خیلی از کتابهای ما را فکر میکنند بروشور است! یعنی ما کتاب چاپ میکنیم ولی آنها فکر میکنند این بروشور است که امیدوارم کیفیت کتابها هم بتواند تأثیر خوبش را روی حضور ما در بازار جهانی بگذارد که من واقعاً امیدوارم.
بیتا ترابی: فکر کنم این سؤال، جواب مشخص و از پیش تعیین شده ندارد. یعنی نمیتوان نسخهای برای آن نوشت یا فرمولی یافت، که بر اساس آن ادبیات را در قرن جدید جلو ببریم. ادبیات کودک و نوجوان هم مثل ادبیات بزرگسال، مثل سایر هنرها، زاییدهی زمان و روزگار خودش است. نویسنده در هر برههی زمانی با دغدغهها و مسائلی که با آن نفس میکشد و دست به گریبان است، داستانش را مینویسند. برخی از این دغدغهها قرنهاست که ثابت ماندهاند، چون تغییری در احوال جهان حاصل نشده است، مثل دغدغه جنگ یا فقر؛ در کنار اینها، با ورود به قرن جدید، دغدغههای دیگری اضافه میشود، مثل تکنولوژی، مثل واقعیت مجازی یا مثل تأثیر بیماریهای پاندمی در زندگی مدرن. من فکر میکنم رد پای زمانه و شرایط محیطی و زندگی اجتماعی هر نقطه از دنیا را میتوان در داستانها دید، حالا یا به شکل محسوس و یا ناپیدا. آثار خوب دارای ویژگیهایی هستند که خود به خود در چرخهی ادبیات جهان قرار میگیرند و خوانندههای بیشتری را جذب و همراه خود میکنند. البته ناگفته پیداست که این وسط عوامل و واسطههایی هم نقش دارند مثل عملکرد سالم و درست و به دور از حواشیِ آژانسهای ادبی و یا برگزاری و شرکت در نمایشگاههای بینالمللی کتاب و جشنوارهها و جوایز جهانی؛ همه و همه میتوانند در دیده شدن هر چه بیشتر آثار خوب نقشی تعیین کننده داشته باشند.
جعفر توزندهجانی: وقتی میگوییم ادبیات کودک و نوجوان منظور کسانی است که در این رشته مشغول فعالیت هستند که از نظر من شامل نویسندگان و شاعران و مترجمان و پژوهشگران، منتقدان و حتی ناشرانی میشود که در این حوزه فعالیت میکنند. ما نیاز داریم که یک همکاری خوب و هماهنگ بین تمام این بخشها باشد. اولازهمه مؤلفین که شامل نویسندگان و شاعران است باید نسبت به نوشتن آثار بهتری که هم کیفیت خوبی داشته باشد و همنظر بچهها را به خودش جلب کند تلاش و اهتمام بیشتری داشته باشند.
بعد حوزه نقد ما فعال شود که متأسفانه الان اصلاً شرایط خوبی نداریم. ناشران هم تلاش کنند که به تألیف اهمیت بیشتری بدهند. خوشبختانه نمایشگاه مجازی که اخیراً برگزار شد نشان داد که توجه به تألیف بیشتر شده است. درست است که ناشر باید به بازار توجه داشته باشد تا بتواند اقتصاد نشرش آنهم در این شرایط بد بچرخد اما میتواند هم آثار با کیفت خوبی چاپ کنند که موردتوجه مخاطب قرار بگیرد و هم کاری کند که چرخه اقتصاد نشرش بچرخد.
اگر این هماهنگی باشد و حمایت خوبی هم از جانب کسانی که مسئولیت دارند صورت بگیرد من شک ندارم که فصل جدیدی در ادبیات کودک و نوجوان ما گشوده خواهد شد.
در پایان این مصاحبه، اسامی برگزیدگان دومین جشنواره ملی داستان کوتاه سیرجان بنا به آرای هیات داوران دومین جشنواره ملی داستان کودک و نوجوان سیرجان به شرح زیر اعلام میشود:
نفر اول بخش «کتاب» و برنده جایزه ۴۰ میلیون تومانی و لوح تقدیر جشنواره:
رضا زنگیآبادی به خاطر رمان شوالیههای کوچک شهر
برگزیدگان بخش داستان کوتاه کودک:
رتبه اول: لیلا دارابی از تهران
رتبه دوم: هیوا ملکی از قروه کردستان
رتبه سوم: فهیمه فتوره چی از تهران
برگزیده داوران: ناهید بناپور از گرگان
شایسته تقدیر: لیلا قربانی، حسین توکلی بناپور و زهرا صنوبری
برگزیدگان بخش داستان کوتاه نوجوان:
رتبه اول: غزل محمدی از تهران
رتبه دوم: مهدیه جلالی از سمنان
رتبه سوم مشترک: آویسا شرفی از تهران
رتبه سوم مشترک: محمد برزگر از تهران
برگزیده داوران: فهیمه قاعدی از تهران
شایسته تقدیر: دریا چوبین، مهدی پورفرد، یاسمن رضائیان